تهیه و پخش فیلم فاطیما در سه نوبت با فاصله زمانى کوتاه
در کشور پرتغال شهرى است بنام فاطمه (فاطیما) که زیارتگاه بسیار مهمى در آن واقع است که همه ساله محل رفت و آمد جمعیتهاى بسیارى مىباشد که براى گرفتن شفاى خود و دعا براى رفع انواع مشکلات و سختیهاى زندگى، به آنجا مراجعه مىنمایند.
در سال 1917 میلادى، سه نوجوان اعلام کردند که در این محل، شاهد ظهور بانوئى درخشنده بودهاند، بنام فاطیما دختر پیامبر، که به دنبال جریانات مهم دیگرى که رخ داد، توجه عمومى، به دهکده آنها جلب گردید، و با گذشت زمان، زیارتگاه مهم و بزرگى شکل گرفت.
نشانههاى قابل توجه و با ارزش در این جریان وجود دارد که به خوبى نشان مىدهد بانوى درخشنده یاد شده، فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر اسلام (ص) مىباشند.
پاپ، ژان پل دوم، رهبر کاتولیکهاى جهان، معتقد است که:
در پناه نام فاطمه از مرگ نجات یافته است
وى در سفرى به پرتغال، تصمیم گرفت به شهر فاطمه برود، بخاطر اینکه ده سال قبل از آن تاریخ، از مرگ نجات یافته بود، ونجات خود را در پناه نام فاطمه مىدانست، و به خاطر برگزارى مراسم شکرگزارى، تصمیم گرفته بود که به آن مکان مقدس برود
روزنامه رسالت یکشنبه 22 اردیبهشت 28-1370 شوال 1411 شماره 1539 صفحه 16 به نقل از خبرگزارى جمهورى اسلامى
در سال 1375 و 1417 قمرى فیلم بسیار جالب و مستندى از شهر فاطمه (فاطیما) و برنامه دعا و استغاثههاى عظیمى که انجام مىشود، و سیل عظیم زائران که به این مرکز دعا و نیایش مىآیند، توسط برخى از ایرانیان تهیه گردید، و از تلویزیون جمهورى اسلامى ایران پخش گردید، و آنچنان مورد استقبال شدید علاقمندان به فاطمه زهرا(س) قرار گرفت، که سیل تقاضاى علاقمندان براى پخش مکرر آن، مسؤولین سازمان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران را، موظف نمود که با فاصله نزدیک زمانى، براى بار دوم، فیلم یاد شده را پخش نمایند، و هم چنین تقاضاى مکرر و فراوان، آنها را به پخش فیلم براى سومین بار تشویق نمود، که چنین تکرارى، آن هم با فاصله نزدیک (در ایام فاطمیه اول و دوم) جلب توجه نمود، و نشان دهنده علاقه همه اقشار جامعه نسبت به فاطمه زهرا(س) بود.
و جالب است که علاقمندان بسیارى با تهیه فیلم ویدئوئى از این گزارش، خاطره شیرین آن را در زندگى خود با تهیه فیلم آن) نگهدارى نمودند و مؤسسههاى تکثیر فیلمهاى ویدئوئى، هزاران نسخه از این فیلم را تهیه نموده، و به فروش رسانیدند.
فیلم یاد شده که تصاویر جالبى را از سه نوجوان مدعى دیدار فاطیما، و زیارتگاه یاد شده، و چگونگى ازدحام زائران در زیارتگاه فاطیما، و حرکت آنها با پاى پیاده و یا با کندههاى زانو را نشان مىدهد، و هم چنین مجسمه سفید فاطیما را که چادر بر سر دارد و تسبیح به دست دارد (که از نشانههاى یک بانوى مسلمان مىباشد) در حالیکه سیل دعاکنندگان و پناهندگان در اطراف آن مجسمه، به نیایش و توسل مشغولند، به نمایش گزارده است، و همراه نمایش تصاویر یاد شده، گزارش جالبى را از تاریخچه دهکده و زیارتگاه فاطیما، عرضه نموده است که ذیلاً تقدیم علاقمندان حضرت زهرا(س) مىنمایم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شنیدن نام دهکده فاطیما ما را با واقعهاى تاریخى آشنا کرد، و با منطقهاى در جغرافیاى جهان، آنجا که نام فاطمه از مرزهاى اسلام فراتر رفته، و به گونهاى عجیب بین ادیان الهى سایه افکنده است. فاطیما در قاره اروپا درکشور کوچک پرتغال میان محبان خود سالهاست که خیمه تضرع و دعا افکنده است، آنان که در عصر خلأ معنویت، در جهان تیره مأوائى ندارند هر سال به سوى فاطیما مىشتابند، و از بانوى صاحب تسبیح، طلب شفاعت مىکنند، فاطیما در ذهن آنان مظهر نور و درخشش زهرائى است، فاطیما در نگاه آنان دخت پیامبر است، و بانوى صاحب تسبیح، فاطیما نداى ظهور منجى حقیقى در عالم است، آنان از فاطیما شفا مىگیرند، و براى او نذر مىکنند، واز فرسنگها راه، مسیر زیارت را با پاى پیاده و زانوان زخمى مىپیمایند، هیچکس نیست که منکر معجزه فاطیما در جهان تشنه معنویت باشد، و هیچکس نیست که از فاطیما، خاطره شفا و تزکیه نفس خویش را با خود به شهر دیگرى باز نگرداند، و سال را با خاطره زیارت فاطیما به پایان نبرد و هیچکس نیست که صداى زنگهاى برج بلند فاطیما را بشنود و به معجزه فاطیما نیندیشد
کشور پرتغال در بخش غربى شبه جزیره ایبرى، و بر کرانه اقیانوس اطلس، و در مغرب اسپانیا قرار گرفته است، و اگر چه پس از پایان 5 قرن سلطنت فاتحان مسلمان، از اواخر قرن 11 میلادى منارههاى بلند مساجد تبدیل به برجهاى کلیسا شده، اما بیش از نیم قرن است که نام دخت پیامبر بر بلندترین برج کلیساى دهکده فاطیما مىدرخشد. آرى منارهها تبدیل به برجها شدند، و فاتحان مسلمان سال 710 میلادى از پرتغال هجرت کردند، اما نام حضرت فاطیما هرگز از قلوب مردم پرتغال و مناطق اطراف محو نگشت.
واقعهاى که در سال 1917 م در پرتغال روى داد، سرچشمهاى شد که فاطیما را از قلبها به زبانها، و سپس به سنتى ویژه، در تاریخ اعتقادات عمیق مردم پرتغال تبدیل کرد.
فاطیما دهکدهاى که در پى استقبال خیل بى شمار زائران، اکنون به یک شهر زیارتى تبدیل شده است، مانند تمام شهرهاى زیارتى دنیا، یعنى وجود یک مراد، بنام فاطیما، و یک بقعه و زیارتگاه و قدمگاههائى که زائران و مشتاقان به آنحا مىآیند. چهره جدید شهر نتوانسته است خصوصیات قدیمى این شهر را محو سازد، مسلمین در سال 710 م وارد شبه جزیره ایبرى شدند، و خاطره حضور فاتحان مسلمانى همچون عبدالرحمن، هرگز از ذهن و دل مردم پرتغال محو نشده است، وجود نامهائى همچون الجیش و الغربى بر تارک خیابانهاى شهر تا امروز خبر از وجود مسلمین در این شهر را دارد. مردم شبه جزیره ایبرى بسیارى از آداب و رسوم و حرفه هائى را که بوسیله فاتحان مسلمان آورده شده، پذیرفتند، و همچنان حفظ کردهاند، روش سنتى کشاورزى، حجاب زنان، و آشنائى دیرینه مردم با معتقدات اسلامى، نشانهاى از این پذیرش است. در جاى جاى این منطقه مىتوان حضور فاتحان مسلمان را حس کرد. در این میان آنچه بیش از همه انسان را به سدههاى اول اسلام مرجوع مىدهد، خاطره بانوئى است که کودکان راستگوى روستا او را به نام فاطیما و بانوى صاحب تسبیح مىدانند و معرفى نمودهاند.
واقعه از آنجاآغاز مىشود که سه کودک روستائى، در اطراف دهکده چشم بر حقیقتى مىگشایند که بعد از آن ریشه عقیده مردم آن منطقه مىشود.
جیکا 7 ساله فرانسیکو 9 ساله و لوسیا 10 ساله. شاهد اصلى این واقعه، لوسیا است، و واقعه از زبان این سه کودک اینچنین نقل شده است.
در سال 1916 میلادى، یک سال قبل از دیدار با بانوى درخشنده، فرشتهاى بر ما ظاهر شد، و 3 بار این گفته را تکرار کرد: من فرشته صلح هستم، خدایا من ایمان دارم، و باور دارم و عشق مىورزم بتو، و من طلب استغفار مىکنم از آنان که باور ندارند، و عشق نمىورزند، و ایمان ندارند. فرشته 2 بار دیگر در تابستان و پائیز بر آنها ظاهر شد، و هر بار یک چیز را از آنان خواهش کرد: قربانى بدهند و استغفار کنند براى گناهکاران، و دعا کنند براى متحول شدن آنها، این 3 برخورد بود که بچهها را براى دیدن بانوى صاحب تسبیح آماده کرد. در سال 1917 میلادى بچهها 2 بار نور درخشندهاى را دیدند، و سپس بر بالاى درخت بلوط نور عظیمى ظاهر شد، بانوئى درخشندهتر از خورشید، بنام فاطیما، او فرمود نمىخواهم شما را بترسانم، بچهها گفتند شما کیستید؟ فرمود من فاطمه دختر پیامبر گفتند شما از کجا آمدهاید؟ فرمود من از بهشت آمدهام گفتند از ما چه مىخواهید؟ فرمود من آمدهام از شما بخواهم باز اینجا بیائید، بعد به شما خواهم گفت که از شما چه مىخواهم. بانوى صاحب تسبیح بعد از آن هر ماه ظاهر شد، از ماه مى تا4 اکتبر، در آخرین و ششمین دیدار او، معجزه بزرگى را در مقابل دیدگان 70000 نفر جمعیتى که گرد آمده بودند، نمایان ساخت. در برابر دیدگان منتظر جمعیت، باران بطور ناگهانى ایستاد، و ناگهان خورشید به لرزش درآمد، و ایستاد، و دوباره چرخید و ایستاد، بطورى که مردم احساس کردند هر لحظه مىرود که خورشید بر آنان فرود آید، پس از این واقعه خورشید به جاى اول خود بازگشت، و به همان درخشش معمول و زیباى خود ادامه داد. اولین عکس از این واقعه، در روزنامه لیبون در 5 اکتبر همان سال منتشر شد، خبر همین واقعه هم بود که چشم جستجو گر خیل مشتاقان را متوجه مدعاى سه بچه روستائى کرد، و هم اکنون دیگر هر آنچه که مىگفتند، مورد قبول افرادى بود که به چشم خویش نخستین کرامت حضرت فاطمه را دیده بودند.
لوسیا وارد زندگى مذهبى شد، و زنده ماند زیرا که عهد کرده بود با بانو که در ترویج عبودیت تلاش کند، و زنده بماند، فرانسیسکو و جسیکا، در 3 و 4 سال بعد، در اثر بیمارى ریوى از بین رفتند.
لوسیا، هم صدا را شنید و هم سخن گفت و هم بانو را دید، جسیکا هم بانو را دید و هم صدایش را شنید، و فرانسیسکو فقط بانو را دید.
حقانیت بچهها را ابتدا پدر و مادر آنها باور مىکردند، چرا که مىگفتند: آنها در زندگى هرگز دروغ نگفتهاند. در هر حال، نه تنها مرگ دو کودک کوچک از حق اعتقاد آنان نکاست، بلکه چون بانوى درخشنده به 2 کودک قول داده بود که آندو را به بهشت ببرد، اعتقاد آنها را نسبت به عمق مسئله افزود، این کودکان در چشم مردم کودکانى مقدس و مذهبى شدهاند.
در سال 1919 عبادتگاهى در دهکده فاطمیا ساخته شد، و 3 سال بعد توسط افراد متعصب منفجر شد، ولى بعد از مدتى دوباره برپاگشت.
در سال 1928 اولین سنگ ساختمان اصلى بنا نهاده شد، در سال 1930 استعف لیبریا اجازه برگذارى آئین پاک فاطیما را صادر کرد، اجازه کلیسا در سال 1932 براى برگزارى مراسم عبادت بانوى ما فاطیما بود، که سرانجام در سال 1353 به این زیارتگاه پشتوانهاى رسمى داد، اگرچه این همه فقط در جهان سیاست مىگذشت، ولى قلوب مردم از همان روز وقوع واقعه خورشید، دهکده فاطیما محلى براى زیارت قلوب مردم شد.
هر ساله در 13 ماه مى، دوستداران فاطیما از تمامى نقاط پرتغال، و کشورهاى اطراف براى زیارت و نیز دعا و توبه، و طلب شفا و تزکیه روح به این منطقه مىآیند، رخسار معنوى این سفر، رخسارى بس شگفت آور است، شهر بانوى صاحب تسبیح، آنجا که آنچنان اثرى عمیق در قلوب زائران قرار داده، که هر ساله آنها را به آنجا مىکشاند، آنجا مردم از حضرت فاطیما شفا مىگیرند، از او طلب شفاعت مىکنند، و خود را مدیون دعاى مستجاب بزرگ بانوى درخشنده مىدانند.
هیچکس نمىتواند کرامت جارى در بستر این واقعه تاریخى را کتمان سازد، که موج روز افزون جمعیت مشتاق زیارت فاطیما موجى نیست که بتوان در برابر عظمت پرشگفتى آن، با کتمان و پرده پوشى بر خاست ، شهر فاطیما در پشت این اعتقاد هاست که چهرهاى از توسل و اکرام بین پیدا کرده است، هر کسى با آئین مرسوم خاص خود از فاطیما تجلیل مىکند، نذر شمعها، با پاى پیاده به زیارت آمدنها، به پا داشتن مراسم شب احیاء و دعا، برگزار کردن مراسم ذکر و انابه، همه و همه جلوهاى از توسل قلبى مردم به حضرت فاطیما است، در این بین ذکر تسبیحات از همه بیشتر رواج دارد، که در آخرین دیدار بانوى بزرگ اسلام، از مردم خواسته است که هر روز به این تسبیحات ادامه دهند. این تسبیحات به زبانهاى مختلف است، و از مهمترین ادعیه در مراسم پاک بانوى فاطیما است. زوار مىآیند تا مجسمه سفید را به یاد حضرت فاطیما ببینند، همه برگرد مجسمه براى درخواست و تشکر بسیج مىشوند، برخى التماس دعا دارند، و برخى طلب شفاعت و بازگشت ایمان به قلبهاى آنان. آنان در انتظار طلوع خورشید عدالت از فاطیما طلب عوض شدن زندگیشان را مىنمایند، معمولا اتفاق نمىافتد کسى دلت خالى از شهر فاطیما برگردد.
در سمت چپ عبادتگاه، بیماران براى طلب شفا یا طلب قدرت تحمل بیمارى، شب را به انتظار صبح، در حال احیاء به سر مىبرند، هیچ زبانى یاراى بیان آن جاذبه عمیق را ندارد که میان این مردم و توسل به این بانو ره گشوده است این همه صبر و شکیب در محیا شدن براى بزرگداشت خاطره دیدار این بانوى بزرگ آیا عجیب نیست؟آیا عجیب نیست که این مردم در سفرى از جهان مسیحیت به جان اسلام دخیل عشق و انابه و ارادت عجیب خود را نسبت به دخت پیامبر گرامى اسلام مىبندند.
آنان براى فاطیما نذر مىکنند، و کلیومترها راه را با پاى پیاده و زانوانى زخمى مىپیمایند، تا به او برسند و بار سنگین دردهاى خویش را در جهان تشنه معرفت، به حقیقتى بسپارند که در نظر آنان سمبل نجات و پاکى و رستگارى است، که اگر این نیست چیست این موج جمعیت و تبلور احساس
این مردم هر آنچه از مذهب مىشناسند، در حد وسع و فهم و توان خود، به پاى فاطیما مىریزند، آنان به تصورات خود از قداست فاطیما در آئینى پاک و روحانى جسمیت مىبخشد.
موج حضور مردم هر ساله در این مراسم افزایش مىیابد، و آنان که مىبینند و آنان که نمىفهمند و حقیقت حضور فاطیما را در این شهر مقدس حس مىکنند، آنان را که ندیدهاند، و آنها را که نمىفهمند، و آنان را که تشنه حقیقت حضورهاى نورانى در جامعهاى بى ولایتند، به سمت ولایت فاطمه مىخوانند
محل یکى از این دیدارها در کنار چاه خانه پدر لوسیا است که در آنجا آنها با حضرت زهرا آشنا شدند
اشاره است، به دیدارهائى که در سال 1917 سه نوجوان دهکده، داشتهاند و در اول داستان، مورد اشاره قرار گرفت
در 13 مى1967 پاپ ژان پل ششم در پنجاهمین سالگرد آئین فاطیما شرکت کرد
در 13 مى1982 پاپ ژان پل دوم براى تشکر از حفظ جان خود به زیارت فاطیما آمد
شب اصلى دعا شب 13 ماه مى است که به وصیت بانوى صاحب تسبیح باید به دعا و تسبیح و استغفار سپرى شود، این درسى است که مردم از فاطیما گرفتم و به ساحت باورهاى قلبى و قبلى خویش افزودهاند، و این چنین است که مراسم فاطیما، از واقعهاى که مىتوانست در تاریخ فراموشى سپرده شود، اکنون به گواه شاهدان، تبدیل به یک محل عبادت در شهر فاطیما شده است، خواه معرفت به فاطمه داشته باشند یا نداشته باشند، و باید گفت که اکنون حضرت فاطیما مظهر برآوردن آرزوهاى مردم این بخش جهان شده، و موج روز افزون فاطیما، به شهر فاطیما، ابعاد گسترده بین المللى داده است، و این فقط تأثیر نام است، چه رسد به پیام، آنهم بر قلب مردمى که نام فاطمه را بر دختران خود مىگذارند.
زوار در آخرین مرحله آئین فاطیما، در هنگام خداحافظى، این جملات را زمزمه مىکنند:
بانوى ما، فاطیما، بانوى صاحب تسبیح، بانوى درخشنده، من اکنون مجبورم از تو جدا شوم، اما از خدا مىخواهم این آخرین دیدار من با تو نباشد، و همیشه این التماس و شوق در وجود من زنده باشد، یا فاطمه خداحافظ اى بانوى پاک ما
نکتههائى مهم درپخش مجدد فیلم فاطیما، سازمان صدا و سیماى جمهورى اسلامى ایران (شبکه دوم) میزگردى را ترتیب داده و پخش نمود، که چند نفر از دست اندرکاران تهیه فیلم و گزارش شهر زیارتى فاطمیا، نکات مهمى را در توضیح محتوى و چگونگى برنامه فیلم یاد شده. بیان نمودند، که ذیلا به چند مورد از آنها اشاره مىنمائیم
1 در منطقهاى که شهر فاطیما، قرار گرفته، نام فاطیما فراوان است، و از اسم هائى است که مورد علاقه شدید مىباشد،
و نه تنها در پرتغال بلکه در غرب اسپانیا و جنوب فرانسه نیز همین علاقه وجود دارد، بلکه علاقه به فاطیما در بسیارى از قسمتهاى آسیا و افریقا نیز موجود مىباشد.
2 کلیپ هائى بنام فاطیما وجود دارد (که این نشان دهنده توجه عمیق مردم آن مناطق به بانوى بزرگ، فاطیما است)
3 جایگاهها و قدمگاههائى در کشورهاى مختلف، بنام فاطمه (فاطیما) وجود دارد.
4 از سراسر جهان براى زیارت شهر فاطیما مىآیند
5 عنوان بانوى صاحب تسبیح، نشانه جالبى است براى اینکه مقصود از فاطیما، فاطمه زهرا هستند، زیرا آنحضرت هستند که تسبیحات مخصوص و مشهور دارند (تسبیحات حضرت زهرا(س)).
6 بانوى درخشنده مرادف و هم معناى زهرا است، و درخشندهتر از خورشید، اشاره به معنى زهرة الزهرا است
7 در فیلم مستندى که کلیسا ساخته است، در آن فیلم نام (فاطیما، دختر محمد) ذکر شده است (که به صراحت نشان مىدهد که فاطیما، حتما همان فاطمه زهرا دختر پیامبر گرامى اسلام، حضرت محمد(ص) مىباشند)
8 گاهى تعبیر مىشود به بانوى پاک، که مرادف به طاهره و صدیقه طاهره مىباشد.
9 در مورد فاطیما محزون بودن مطرح شده است، که مىدانیم در اواخر عمر حضرت حزن و اندوه و گریهاى داشتند که در مورد هیچکدام از بانوان بزرگ تاریخ نظیر نداشته است
10 آمارهائى وجود دارد، از شفاهائى که به ثبت رسیده، و رقم آنها به 15000 مىرسد (که البته در این موارد، رقم موارد ثبت نشده، بسیار، بسیار بیشتر خواهد بود)
11 در همه جاى شهر فاطیما، این نام مقدس، روى تابلوها و در دید عموم وجود دارد
12 مردم آن شهر، با صراحت مىگفتند: فاطیما دختر پیامبر اسلام است
13 در آنجا مشهور بود که اگر کسى نام فاطیما داشته باشد، از آتش جهنم دور خواهد شد
14 در زیارت فاطیما، فقط پیران و سالخوردگان نبودند که به زیارت مىآمدند، بلکه جوآنهاو تحصیل کردههاى فراوانى بودند که با عشق و علاقه فراوان و باورهاى جدى، براى عرض حاجت و استمداد معنوى آمده بودند
15 اسامى عربى، هنوز وجود دارد، و نشان مىدهد که این محیط با مسلمانها کاملا آشنا است
16 جمعیت هائى که مىآمدند، چه بسا مساحت طولانى رابا سر زانو و تسبیح به دست، مىپیمودند (و گاهى زانوها زخمى مىشود)
17 سیاه پوست و سفید پوست، پیر و جوان، زن و مرد، تحصیل کرده و عامى، خود را به فاطیما مىرسانند، و همه در قلبهایشان کشش و گرایش شدید معنوى وجود دارد
18 به معنى عالم، بازگشت انسانها به دین و معارف الهى و حالات روحانى و معنوى، به طور جدى و قطعى، احساس مىشود